جدول جو
جدول جو

معنی حرص گرفتن - جستجوی لغت در جدول جو

حرص گرفتن
(شِ تَ)
عصبی شدن: حرصم گرفت، عصبی شدم
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
وام دادن، عاریه دادن، قرض کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن درز جامه، کنایه از کوتاه کردن سخن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرو گرفتن
تصویر گرو گرفتن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن، گرو کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضرب گرفتن
تصویر ضرب گرفتن
در موسیقی نواختن ضرب، تنبک زدن، نواختن تنبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرو گرفتن
تصویر فرو گرفتن
احاطه کردن، محاصره کردن، گرداگرد کسی یا چیزی را گرفتن، در میان گرفتن، اشغال کردن، تصرف کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرم گرفتن
تصویر گرم گرفتن
کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
یاد گرفتن، آموختن، گرفتن، تصرف کردن
برداشتن، احاطه کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
اطراف و جوانب کسی یا چیزی را گرفتن
کنایه از محاصره کردن
فرهنگ فارسی عمید
(گَ دَ)
احرام. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ورک گرفتن
تصویر ورک گرفتن
بتور انداختن کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرو گرفتن
تصویر گرو گرفتن
چیزی یا شخصی را بعنوان رهن گرفتن رهن ستدن مقابل گرو دادن
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کردن گرد و غبار چیزی زدودن گرد، پوشیده شدن از گرد و غبار. گرد گرفتن کسی یا چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
گرم گرفتن با کسی. اظهار دوستی کردن با وی معاشرت کردن: یکی دو نفر از شاگردهای تنبل با او گرم گرفتند آن هم برای اینکه از روی حل مسئله ریاضی و تکلیفهای او رو نویس بکنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرا گرفتن
تصویر کرا گرفتن
کرایه کردن: (بصواب آن نزدیکتر که مزدور چند حاضر م آرم و ستور بسیار کرا گیرم. ) (کلیله. مصحح مینوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
قرض کردن
فرهنگ لغت هوشیار
در دست گرفتن بدست گرفتن، تصرف کردن، پایین آوردن، توقیف کردن بازداشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
تصرف و احاطه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طرف گرفتن
تصویر طرف گرفتن
حمایت کردن، گوشه گرفتن، سر حد داری کردن، طرف بستن از چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرب گرفتن
تصویر ضرب گرفتن
تنبک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پرا گرفتن
تصویر پرا گرفتن
فرا گرفتن: (ردن ردنا پراگرفت) (منتهی الاب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حذر گرفتن
تصویر حذر گرفتن
عبرت گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
دوختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نرخ گرفتن
تصویر نرخ گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
گران بها شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرم گرفتن
تصویر گرم گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
کسی را مورد تفقد قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گرد گرفتن
تصویر گرد گرفتن
((گَ گِ رِ تَ))
خاکروبی کردن، خاک آلود شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرف گرفتن
تصویر طرف گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
جانبداری کردن، گوشه گرفتن، سرحدداری کردن، سود بردن از چیزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از درز گرفتن
تصویر درز گرفتن
((~. گِ رِ تَ))
دوختن شکاف جامه، کوتاه کردن سخن برای جلوگیری از فاش شدن رازی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حجت گرفتن
تصویر حجت گرفتن
((حُ جَّ گِ رِ تَ))
تضمین گرفتن، متعهد ساختن، دلیل آوردن، بهانه کردن، بهانه قرار دادن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فرا گرفتن
تصویر فرا گرفتن
اتخاذ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
Borrow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
pedir emprestado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
брать взаймы
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
ausleihen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از قرض گرفتن
تصویر قرض گرفتن
pożyczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی